پرش به محتوا
خانه » «دادگاه شیکاگو هفت» (آرون سورکین، ۲۰۲۰)

«دادگاه شیکاگو هفت» (آرون سورکین، ۲۰۲۰)

دادگاه شیکاگو هفت اوج مهارت آرون سورکین در قصه‌گویی است. و منظورم از قصه‌گویی فقط محدود کردن آن به روایت کلامی و سورکینِ فیلمنامه‌نویس نیست. هنر او در شخصیت‌پردازی و دیالوگ‌نویسی، پیش از قرار گرفتن در پشت دوربین هم آشکار بود و هر سکانسی از شبکه‌ی اجتماعی یا استیو جابز امضاء سبکی او را در قلمروی روایت کلامی بر پیشانی داشت. این‌جا اما به آن مهارت قبلی، باید درک غنی‌اش از تدوین را هم اضافه کرد؛ گرچه ردّپای این درک در بازی مالی و نخستین همکاری‌اش با آلن بام‌گارتنِ تدوین‌گر نیز پیدا بود. رفت‌وبرگشت‌های میان گذشته و اکنونِ داستان، و رفت‌وبرگشت‌های میان تصاویر آرشیوی و تصاویر فیلمیک چنان ماهرانه انجام شده‌اند و چنان بی‌وقفه همه‌ی این‌ها به‌ هم‌ بافته‌ شده‌اند که گویی همه‌چیز در مکان و زمانی واحد می‌گذرد. ضرباهنگِ «سورکینی» فیلم بیش از هر چیز از تلفیق آهنگِ کلام و حرکت در درون هر نما و آهنگِ برش و انتقال میان نماها می‌آید. سورکین دادگاه شیکاگو هفت را با هنر قصه‌گویی‌اش صیقل داده، و صاف و براق کرده است.

اما باید اعتراف کنم در نهایت نمی‌توانم همسفرِ سورکین و فیلم تازه‌اش شوم. دادگاه شیکاگو هفت را با خود به آینده نخواهم بُرد. تجربه‌ی فیلم برایم شبیه به دیدار هیجان‌انگیزی‌ست که با پایان عمر دیدار، تمام می‌شود. کِش پیدا نمی‌کند و بدل به خاطره و آگاهی نمی‌شود. مشکلم با فیلم سورکین یا فیلم‌هایی شبیه به این چیست؟ یک‌کلمه‌ای‌اش می‌شود: بیش‌ـ‌قصه‌گویی. مهارت سورکین در قصه‌گویی را دستِ‌کم نمی‌گیرم، اما گاهی اوقات ضرورتش را نمی‌فهمم. در پایانِ دادگاه شیکاگو هفت، چه سهم و ردّی از تاریخ باقی می‌ماند، چه چیزی از حقیقت و مصائب جنبش دانشجویی آمریکا در آن مقطع زمانی؟ به‌گمانم هیچ، یا بسیار اندک. بیش‌ـ‌قصه‌گوییِ سورکین همه چیز را شبیه به ارکان یک قصه می‌بیند، از مصالح آرشیوی تا اتفاقات واقعی، از آدم‌های حک‌شده در حافظه‌ی تاریخ تا اساساً خود تاریخ. وقتی سالن دادگاه تبدیل به صحنه‌ی تئاتر می‌شود، و حاضران در دادگاه می‌شوند پروتاگونیست‌ها و آنتاگونیست‌های نمایش، و حرف‌ها و کلمات درون دیالوگ‌هایی مُطنطن و از‌پیش‌فکرشده به زبان می‌آیند، و مخاطبان به‌مدد دوربین و تدوینْ تماشاگر آرمانی این دادگاه می‌شوند، و فیلم فاتحانه در پایان دهه‌ی شصت را پشت‌سر می‌گذارد و وارد دهه‌ی هفتاد می‌شود، عملاً «ناداستانِ» تاریخ به‌سیاق اغلبِ هالیوود با نسخه‌ای قصه‌پردازی‌شده و دراماتیک از آن تاخت زده می‌شود و ته‌مانده‌هایش پاک می‌شوند و یک سطح نمایشی صیقل‌خورده باقی می‌ماند از آن‌چه رفته …

……

این نوشته نخستین‌بار در صفحه‌ی اینستاگرام نگارنده منتشر شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *