فیلمها چه میگویند، چگونه میگویند
اگر بخواهیم به شیوهی خود ایرج کریمی صحبت کنیم، آن زمان که میکوشید تا با ایدهی «کانونهای تراکم معنا» فیلمها و فیلمسازان را از دورهها و سبکهای مختلف کنار هم بنشاند و تحلیلشان کند، آیا میتوانیم از یک انگارهی مشترک، خطی مشخص، و یا رویهای واحد در میان نوشتهها و نقدهایش صحبت کنیم؟ از یک حلقهی واسط آنچنان که بتواند مقالات پُرشمار سینمایی او را در یک منظومهی معنادار و واحد جای دهد؟