دانشگاه و تصویر دانشگاه، جوانی و تصور جوانی
پایان تحصیل در مقطع متوسطه و دوراهیِ انتخاب: یک طرف شیرجهای ناگهانی به درون بازار کار، دور زدنِ «بلوغ پلهپله و تدریجی»، و یکشبه بالغ شدن و بزرگ شدن و جدی شدن، و طرف دیگر دانشگاه رفتن، با دانشگاه و در دانشگاه جوانی کردن، به تعویق انداختن جدیت زندگی، و بلوغ را آهسته و سلانه سلانه تجربه کردن. شاید این دوراهه، خصوصاً در دهههای ابتدایی قرن بیستم، برای بسیاری از دختران و پسران شهر، هر شهری، چالشی اساسی محسوب میشد، اما باستر کیتون، یا همان «رانلدِ» فیلم دانشکده (جیمز و.هورن، ۱۹۲۷)، از پیش تصمیم خود را گرفته بود.