«زابریسکی پوینت»، پنجاه سال بعد
در مواجهه با یک سرزمین تازه، غوطهور در میان شهرها و بیابانهای بیانتها، و در بستر تبزدهی آمریکای اواخر دههی شصت، آنتونیونیِ مدرنیستْ رمانتیکتر از هر زمان دیگریست، و نه فقط رمانتیکتر، که شاید بیپرواتر.
در مواجهه با یک سرزمین تازه، غوطهور در میان شهرها و بیابانهای بیانتها، و در بستر تبزدهی آمریکای اواخر دههی شصت، آنتونیونیِ مدرنیستْ رمانتیکتر از هر زمان دیگریست، و نه فقط رمانتیکتر، که شاید بیپرواتر.
تا پیش از آنتونیونی، سینما هیچگاه اینقدر درگیرِ سپری کردن لحظه و ثانیه نبوده است، لحظهها و ثانیههایی عاری از حادثه، کنش، و معنا که بهناچار و بهنحوی میباید سپری شوند. سینمای کلاسیک خیلی زود تکلیفش را با ثانیههای بیحادثه مشخص کرد و بهکمک تدوین، یکجا، همگیشان را دور ریخت. پروژهی آنتونیونیْ بازگشتِ این ثانیههای دورریختهشده بود