بیست سال زمان زیادی نیست، اما «در حالوهوای عشق» حتی زودتر از اینها بهعنوان یک «کلاسیک» تثبیت شد و قلبها را تسخیر کرد؛ شاید از همان نخستین روزهای اکرانش در کن. شاید عجیب به نظر برسد، اما این فیلمِ محبوبِ تماشاگران تماموقت و پارهوقتِ سینما اصلاً فیلم سادهای نیست؛ یا اجازه دهید اصلاح کنم: که از هر حیث بسیار پیچیدهست، و اینکه اینقدر راحت و صمیمی از سوی اغلب تماشاگران سینما دوست داشته میشود، بیشتر به یک معجزه میماند؛ شاید بزرگترین دستاورد کارـوای. برای خودم اینطور توضیح میدهم که احتمالاً جاذبهی حسیای که کارـوای بهکمک دو جادوگرش، مگی چئونگ و تونی لئونگ، خلق کرده به حدی قدرتمند و منحصربهفرد است که تماشاگران، غرق در خلسه و رازناکیاش، جاهای خالی روایتش را پُر میکنند، پیچیدگیهای میزانسنیاش را برای خود ساده میکنند، سوار بر نرمی و سیالیت دوربینش میشوند، پَرشهای تند و بیخبرِ زمانی و مکانیاش را به هر ترفندی هضم میکنند، موسیقی و کلامش را زمزمه میکنند، و اینچنین نه فقط در آزمون ِ«در حالوهوای عشق» نمرهی قبولی میگیرند، که فراتر، عاشق درس و مُدرسش میشوند.
کارـوای با «در حالوهوای عشق» سنگبنای آن چیزی را گذاشت که پیشترها در برخی از لحظاتِ فیلمهایش تجربه کرده بود و کمی بعدتر در شاهکار ابدیاش، «۲۰۴۶»، به کمال رساند: زیباییشناسیِ حسرت. «در حالوهوای عشق» ملاقاتِ اشتیاق و پرهیزگاریست. کمی دوستی، کمی عشق، و بیشتر اعتماد و احترامِ متقابل. سختترین کار جهانْ نامگذاریِ رابطهایست که همهی داراییِ فیلم است. فیلمهای پیشین تاریخ سینما، رمانسها و ملودرامها، شاید برای تشخیص برخی از مولفهها و کلیشههای فیلم به کار آیند، اما کمکی به این نامگذاری نمیکنند. ای کاش میشد با چیزهایی مثل تعهد به تأهل، ترس از خیانت، یا تردید در عشق، تکلیف آن را روشن کرد، اما هر یک از اینها را که مفروض بگیری، فیلم، در لحظه یا گوشهای از خود، احتمال آن دیگری را پیش میکشد. شاید باید فیلم را با همین نامناپذیری، با امتناعش از نامیده شدن به خاطر سپرد؛ با همین در حالوهوای چیزها بودن. وقتی فیلم در دقایق پایانیاش شتاب میگیرد و بهتلافیِ لحظات آهسته و کِشآمدهی ابتدایی و میانیاش، سالها و مکانها را چندتا یکی میکند، بیش از هر وقتی حسرتِ آن رابطهی نامناپذیرِ سپریشده در خاطرمان میماند.
کارـوای احتمالاً خوشبختترین فیلمساز عصر ماست. میدانید سینمادوستان اغلب نامش را کنار چه نامهایی یاد میکنند؟ جوزف فون اشترنبرگ، داگلاس سیرک، ماکس افولس، و دیوید لین.
……
این نوشته نخستینبار در صفحهی اینستاگرام نگارنده منتشر شده است.
سلام،
سپاس بابت این یادداشت زیبا. فقط اینکه نام خانوادگیِ این فیلمساز، وونگ است نه کار-وای.
سلام. ممنون از شما. خوشحالم که دوست داشتید یادداشت رو. متوجهم، بهتر این بود که برای اجتناب از این اشتباه مصطلح، همهجا وونگ کار-وای رو کامل مینوشتم.