پرش به محتوا
خانه » «یک روز تابستانی روشن‌تر»، سی سال بعد

«یک روز تابستانی روشن‌تر»، سی سال بعد

یک روز تابستانی روشن‌تر، شاهکار محزون ادوارد یانگ، سی‌ساله شد. نامش عکسِ خودش است. احتمالاً تاریک‌ترین قصه‌ی بلوغ در تاریخ سینما باشد؛ تاریک چه از حیث استعاری و چه تحت‌اللفظی. در شهری فرورفته در تاریکی، به‌خاطر قطعی برق، تنها منبع نورْ روشناییِ خفیف و لرزانِ شمع‌ها و چراغ‌قوه‌هاست. یک روز تابستانی روشن‌تر یک ملودرام حماسی‌ـ‌گانگستری است که با نور موضعیِ اشیاءِ درون صحنه جان می‌گیرد و پیش چشمان مخاطبانش پدیدار می‌شود. فیلم در آرزوی روشنایی نفس می‌کشد و تمام می‌شود تا زندگی‌هایی را به یادمان بیاورد که یکسر در تاریکی سپری شده و به انتها رسیده‌اند. به یاد نمی‌آورم فیلمی را که این‌چنین بر باد رفتن آرزوهای نوجوانی، از دست رفتن جان و زندگی، سرنوشت شوم دسته‌جات خلافکاری، و بی‌ثمریِ زندگی در تبعید را عیان کرده باشد. فیلم پر از خشونت است، ولی از فتیشیسمِ خشونت به‌سبک اغلب فیلم‌های حماسی‌ـ‌گانگستری دوری می‌کند. از اینسرت‌ها و کلوزاپ‌های مرسوم خبری نیست، و تصویرِ خشونت یا به تجسمِ بیرون از قاب واگذار شده یا درون تاریکیِ صحنهْ نامرئی شده است. یانگ به‌جای دراماتیزه کردن، خشن کردن، و حاد کردنِ کنش‌ها و سرعت بخشیدن به آن‌ها، کنار ایستاده و از دور، از میان قاب‌های تو در تو، و با نگاهی خیره و ممتد به نظاره‌ی آن‌ها نشسته است.

یانگ سراغ قصه‌ای رفته که سینمای امریکا قالب‌ها و شیوه‌‌های بیانی‌اش را در طول چندین دهه، فیلم به فیلم، آزموده و در آثاری هم‌چون پدرخوانده‌ها، روزی روزگاری در امریکا، فیلم‌های گانگستری اسکورسیزی، فیلم‌گتوهای سیاه‌پوستی و غیره به کمال رسانده، اما ذره‌ای و برای لحظه‌ای تن به آن قالب‌ها و شیوه‌ها نمی‌دهد. نه چون آن ‌قالب‌ها و شیوه‌ها جواب نمی‌دهند و ایرادی دارند، که چون او دنبال راه‌حل خودش بوده، یک راه‌حل بومی؛ یک راه‌حل سبکی و رواییِ ویژه که برخاسته از طبیعتِ زندگیِ آدم‌های قصه‌اش باشد. فیلم‌های ژانر، خاصه در سینمای هالیوود، اغلب انتظاراتی واحد و واکنش‌هایی مشترک را در میان اجتماع بیش‌وکم همگونِ مخاطبان خود برمی‌انگیزند. اما نمونه‌هایی مثل یک روز تابستانی روشن‌تر اثبات این نکته‌اند که چگونه قالب‌های ژانری در بستر و جغرافیایی متفاوت می‌توانند نمود سبکی و رواییِ تازه‌ای بیابند و از نو زندگی آغاز کنند. حماسه‌ی چهارساعته‌ی ادوارد یانگ حرکتی بطئی دارد، از پرش‌های زمانی چندساله و چنددهه‌‌ای اجتناب می‌کند، و تحرکِ تدوین را به نفع تمرکزِ برداشت بلند کنار می‌گذارد، تا با لحظه‌ای کوچک وسپری‌شده از گذشته‌ی شخصی فیلم‌ساز و گذشته‌ی جمعی تایوان دیدار کند.

……

این نوشته نخستین‌بار در صفحه‌ی اینستاگرام نگارنده منتشر شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *