دشمن مردم، فیلم بزرگ ویلیام ولمن، نودساله شد. من دشمن مردم را از دو جناییِ کلاسیک دیگر آن سالها، سزار کوچک و صورتزخمی، بیشتر دوست دارم. سکانس پایانی فیلم اینقدر تکاندهنده و نامنتظر است که نمونهاش را در آنچه که از سینمای گانگستری دیدهام، به خاطر نمیآورم. فیلم بهطور کلی، همانطور که مورخان سینمای گانگستری هم اشاره میکنند، کمتر از آن دو فیلم تأثیرگذار بود و عمومیت یافت. از میان صد و خوردهای فیلم جنایی که در سالهای ابتدایی دههی سی به نمایش درآمدند، اغلب فیلمها متأثر از خطسیرِ رواییِ سزار کوچک بودند تا دشمن مردم. شهادتِ قهرمانانه/جنونآمیزِ گانگسترْ ایماژی مطلوب برای پایان راهِ مردِ قانونشکنِ خشن و دلربای فیلم بود. مخاطبان میتوانستند این ایماژ را با خود بردارند، از سالن سینما بیرون بیاورند و تا مدتی نامعلوم در زندگیهای عاری از هیجان و قهرمانیگریشان با آن سَر کنند. دشمن مردم، اما، این ایماژ و این نوع شهادت را به آنها نمیداد.
مادر دارد در طبقهی بالا برای خودش آواز میخواند و، خوش و بیخبر، تختخواب را برای فرزندش، همان گانگستر گردنکلفت فیلم، آماده میکند. زنگ در به صدا درمیآید. برادر بزرگتر که شهروندی شریف و قانونمدار است، در را باز میکند. اهالی خانه منتظر مرخص شدن گانگستر از بیمارستان و حضور دوبارهاش در خانه هستند. پشت در، جیمز کاگنی است. پس بالاخره آمد. آیا، برخلاف روال فیلمهای جنایی آن دوران، این پایانی خوش برای گانگستر است؟ هرگز. این تحقیرشدهترین مرگ است، دور از شهادت، در تضاد با مردانگی. جیمز کاگنی را بقچهبندی کردهاند. نمیتواند کوچکترین حرکتی کند. گویی بچهای است که قنداقپیچش کردهاند. بچه را آوردهاند بدهند دست مادر تا بخواباندش. او که روزگاری گانگستر شهر، و یعنی تجسم حرکتِ بیمرز و قاعده در شهر بود، حالا نوزاد و بیحرکت شده است. یک نوزاد مُرده در خانهی مادری. بازگشت به نقطهی صفر. بدون فرصت شهادت. دشمن مردم خانه را هدف قرار میدهد و از این حیث به نیای آثار گانگستری مدرن، و مشخصاً پدرخواندهها، بدل میشود. دیگر خانه امن نیست. هم مکان تولد نوزاد است، هم گورستان جسد بزرگسال او. دوگانهی خانه/سنت/امنیت و خیابان/مدرنتیه/خطر، دوگانهای کاذب و حاصل ذهن خیالپردازِ گانگستر است: هم کاگنی در دشمن مردم و هم مارلون براندو در پدرخوانده اشتباه میکردند. خانه از پیش آلوده شده. شهر آلوده شده. برای گانگستر، خانه همان شهر و شهر همان خانه است. مرزها در هم فرورفتهاند و از خانه قلمروزدایی شده است.
……
این نوشته نخستینبار در صفحهی اینستاگرام نگارنده منتشر شده است.