همیشه با خودم فکر میکردم که فیلمهای روی اندرسون را چطور میتوانم به حافظه بسپارم و به خاطر بیاورم؟ محاط درون قابهای ایستا، بیخبر از پس و پیشِ زندگی ساکنان این قابها، در محوِ پیرنگ و سببیت و رشتهها و پیوندها، درون این قطعات تصویریِ ساکن و خاموش، چگونه میتوان چیزی را با خود برداشت و از فیلم بیرون آورد؟ چطور میتوان برای دیگری تعریفشان کرد، از این تکهپارهها کلیت ساخت، و معنایی، اگر که در کار باشد، از آن بیرون کشید؟ دربارهی بیکرانگی به دادم رسید. اندرسون با شهرزاد قصهگویی که اینبار، و برای اولینبار، همراه تصاویرش کرده، نه فقط چیزهایی از ساکنانِ فعلیِ این فیلم، که فراتر، چیزهایی از ساکنانِ قبلیِ دیگر فیلمها میگوید. اینطور ببین و به خاطر بیاور: دنبال قصهی کاملی نگرد، در پی ربط دادن آنها به هم و استخراج کلیتی از دل اجزاء نباش، که فقط خود این لحظه را تجربه کن و به یاد بسپار؛ همانطور که شهرزادِ اندرسون دیده و به یاد سپرده. ببین چطور هر قاب و هر ساکنی را با یک حس، یک تمنا، یک نیاز، یک عمل به خاطر میآورد: آن جوان در جستجوی عشق است، این مرد در پی شادمان کردن زنش، آن دیگری راهش را گم کرده، و آن یکی انتظار کسی را میکشد که منتظرش باشد.
شهرزادِ او برخلاف شهرزاد هزار و یکشب خاموش و کمگوست. بهقدر ضرورت شرایط و حوصلهی آدمهای امروز تعریف میکند. اما با همین چند کلمهاش، چنان حسرت و اندوهی را نثارِ ساکنان تابلوهای فیلم میکند که پیشتر کمتر میتوانستیم نظیرش را در فیلمهای اندرسون سراغ بگیریم. آنچه که زمانی جی. هوبرمن در توصیف سینمایش یک «اینگمار برگمانِ اسلپاستیک یا گروچو مارکسِ تراژیک» خوانده بود، نه که حالا صادق نباشد، اما وزنِ برگمان و تراژدیاش بیشتر شده است. این نتیجهی پیر شدن فیلمساز است یا «برگمانی»تر شدن جهانی که در آن زندگی میکنیم؟ اگر دربارهی بیکرانگی را تکملهای بر«تریلوژی زندگی» اندرسون در نظر بگیریم، حالا مرگ نزدیکتر شده است و هر چه بیشتر به مناسبات ابزورد سه فیلم پیشین چشمک میزند. البته نشانههای حیات و جنبش، یکسر، محو نشدهاند و هنوز فیلم آنقدر پذیرندگی دارد که رقص سرخوش و نامنتظر سه دختر جوان را در خود جای دهد، اما زوال، آرام و پیوسته، پیشروی میکند: زن و مردی، تنگ در آغوش هم، در میان ابرها و بر فراز ویرانهها پرواز میکنند. زیبا نیست؟ هست، اما ابدی و عاری از تباهی نیست.
……
این نوشته نخستینبار در صفحهی اینستاگرام نگارنده منتشر شده است.