درون هر اثر هنری بزرگی، نیروهای زایندهای نهفته است که میتواند در کارهای بعدی اثر بگذارد، آن هم به شیوههایی که حتی خالق اثر نیز تصورش را نمیکرده است. با این گزاره، ادموند بیکن از اصلی تحت عنوان «اصل شخص ثانی» یاد میکند: اینکه همواره شخص ثانی است که تعیین میکند مخلوقِ شخص اول رشد کند یا نابود شود. تا آنجا که به گزارهی فوق برمیگردد، بیلد رانرِ ریدلی اسکات آنقدر زاینده بود که در این سیواندی سالی که از ساختش گذشته، بر سیاههای بیپایان از فیلمها، از چرخهها و ژانرهای مختلف، تأثیر بگذارد؛ و تا آنجا که به تز اصلی بیکن برمیگردد، مخلوق اسکات آنقدر خوششانس بود که در تمام این سالها مورد دستاندازیِ بیسلیقه، بنجل، و تجاریمسلکِ دنبالهسازها قرار نگیرد و نابود نشود؛ برایم گفتنش طنینی تلخ دارد اما اعتراف میکنم که حتی آنقدر خوششانس بود که خود خالقش هم بیخیالِ ساختِ دنبالهاش شود. بلید رانر، اما فراتر از خوششانس، نیکبخت هم بود و دستآخر به چیزی رسید، برازندهی یک شاهکار کلاسیک. اینکه شخص ثانیْ دنی ویلنوو خوشقریحه باشد و راجر دیکنزِ تصویرپرداز همراهش، غایت نیکبختی است.
دنبالهی تازه، بلید رانر ۲۰۴۹، سرمشقی برای دنبالهسازی است، حاصل ساعتها غور کردن در فیلم نخست، نیروهای زایندهاش را سبک سنگین کردن، نیت خالقش را کاویدن، و به «سرشتِ» آن پی بُردن. بلید رانر ۲۰۴۹ نمونهای از دنبالهسازیست که خالق دوم، فرسنگها دور از توهمِ خالق مطلق و خودرأی بودن، دقیقاً خود را «خالقِ ثانی» میداند و به دنبال آن است تا ظرفیتهای آزاد نشده و سویههای آشکار نشدهی فیلم نخست را آزاد و آشکار کند. حرکت بطئی، پروسواس، و مراقبهگونِ فیلم در دل نشانگان و ردّپاهای بجا مانده از فیلم قبلی اصلاً تصادفی نیست. به لحاظ داستانی، در فاصلهی این دو فیلم، «تاریکیِ بزرگ» رخ داده، و بخشی از حافظهها و دادهها و گذشتهها از دست رفته یا دستکاری شدهاند. فیلم دوم در مرز و میانِ همین فراموشیها و تحریفها گام برمیدارد و در این راه اینقدر جاهطلب است و، مهمتر از آن، عاشقِ فیلم اول، که تا به زیباترین مخلوق آن، «ریچل»، و قهرمانترین زادهاش، «دکارت»، نمیرسد، پا پس نمیکشد. کمتر دنبالهای را در ذهن دارم که بهرغم برپا کردنِ جهان و روزگار خود، تا این حد شیفتهی جهان و روزگارِ پیش از خودش، مخلوق خالق اول، باشد. و چه شاهدی زندهتر از اینکه بزرگترین لذت و اصیلترین لحظهی زندگی قهرمانِ فیلم دوم آنجاییست که، آگاه از بیکسی و بیحجمی خویش، قهرمان فرتوت فیلم نخست را به دخترش میرساند.
……
این نوشته نخستینبار در صفحهی اینستاگرام نگارنده منتشر شده است.