پرش به محتوا
خانه » «ریوایند» (ساشا نولینجر، ۲۰۱۹)

«ریوایند» (ساشا نولینجر، ۲۰۱۹)

به فیلم‌های خانوادگی‌مان نگاه می‌کنیم، به آن تصاویرِ معصوم و شاد که جایی در زمان گُم شده‌اند، گُمشان کرده‌ایم. در این فیلم‌ها، تاریخِ خانه‌هایمان را می‌یابیم؛ خانه‌هایی که زمانی در آن‌ها زیسته‌ایم و زمانی دیگر ترکشان کرده‌ایم. تاریخِ آدم‌ها را می‌بینیم؛ آن‌هایی که می‌شناسیمشان، و زمانی را در کنارشان سر کرده‌ایم و زمانی دیگر ترکشان کرده‌ایم. این فیلم‌ها یک تاریخِ شخصی‌ـ‌خانوادگی بر روی نوار فیلم هستند. برای به یاد آوردن این تاریخ، به نوارها برمی‌گردیم، به نخستین نوار، به نخستین لحظه‌ی ضبط‌شده، و دوباره از آن‌جا شروع می‌کنیم. برای یادآوری باید زندگی و فیلم، هر دو، را به عقب برگرداند؛ باید هر دو را «ریوایند» کرد. و این کاری‌ست که فیلم ریوایند انجام می‌دهد.

چه می‌شود اگر این اسناد تصویریِ شخصی نه تاریخ شادان کودکی ما در کنار خانواده، که شاهدِ درد و جراحت پنهان ما باشند؟ چه می‌شود اگر این آدم‌های خندانِ رو به دوربین نه عموها و عموزاده‌ها و فامیلِ ما، که اهریمنانی باشند با امیال جنسی پلید و در انتظار تجاوز به لحظات خلوت کودکی ما و به بدن ما و به روح ما؟ ریوایند مرورِ یک کودکی تباه‌شده از طریق به عقب برگرداندنِ لحظه‌های فیلم‌شده‌ی کودکی است. فیلم شروع می‌شود و پسرک خردسال رو به دوربین خانوادگی‌، و به‌نوعی رو به ما، می‌گوید: سلام. من ساشا نولینجرم، میزبانِ این خاطرات لجن. ساشا نولینجر سازنده‌ی ریوایند است و فیلم یک مستند خودزندگی‌نامه‌ای‌ست که در آن ساشای جوان به دیدار ساشای خردسال و فامیلش در فیلم‌های خانوادگی قدیمی‌شان می‌رود. متجاوزین جایی در میان جمع، لابه‌لای فیلم‌‌های خانوادگی، می‌لولند و ساشای خردسال و خواهر کوچکش را بغل می‌کنند و ناز. اغلب فیلم‌ها را پدر گرفته. بی‌خبر از اتفاقی که در هر حال رخ دادن است. در فیلم‌ها، هر فیلمی، ما تنها می‌توانیم «آن‌ـ‌اسکرین اِسپیس» [فضای درون قاب] را ببنیم؛ اغلب از «آف‌ـ‌اسکرین اِسپیس» [فضای بیرون از قاب] بی‌خبریم و نمی‌دانیم آن‌جا چه می‌گذرد. ریوایند یکی از هولناک‌ترین و شنیع‌ترین «آف‌ـ‌اسکرین اِسپیس»های تاریخ سینما را دارد. لحظاتی پیش یا پس از این خنده‌های درون قاب، این دو کودک در جایی بیرون از قاب ابزار تحقق میل جنسی بیمارگون بزرگسال‌ها بوده‌اند. فیلمسازی اول‌شخص و بازگشت به فیلم‌ها و عکس‌های کودکی به کمک ساشای جوان آمده تا بتواند دوباره با خودِ خردسال و آدم‌های اطرافش دیدار کند، بلکه راه‌حلی بیابد، بلکه آن جراحت بزرگ را پشت‌سر بگذارد و درد آن را به انگیزه و انرژی برای تغییر وضعِ کودکانی شبیه به خود بدل کند.

……

این نوشته نخستین‌بار در صفحه‌ی اینستاگرام نگارنده منتشر شده است.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *